راک بر شکستهای دوران کاریاش، اضطراب و افسردگی خودش با یک بینش بالا غلبه کرد.
قبل از اینکه راک تبدیل به یکی از بزرگترین ستارههای تلویزیونی شود، اتفاقات بسیار بدی را پشت سر گذاشت. بعد از پاره شدن رباط سر شانهاش، او به دنبال موفق شدن در حرفه فوتبال آمریکایی رفت.
وقتی NFL لیگ فوتبال آمریکا او را نپذیرفت، اوضاع برای او بسیار سخت شد و وارد یک دوران افسردگی بسیار سخت گردید.
بهتره داستان را از زبان خودش بشنویم.
در رابطه با افسردگی، چیزی رو که فهمیدم این بود که: من اولین نفر نبودم. خیلی آرزو داشتم اون وقتها یک نفر منو به کناری میکشید و میگفت: همه چیز رو به راه میشه نگران نباش.
پدر راک با اکراه قبول کرد او را برای کشتی کج تمرین بدهد. البته، از همون اول برای او فرش قرمز پهن نکردند.
تماشاگران از اول او را دوست نداشتند. در یک مسابقه ۲۰۰۰۰ نفری او را هو کردند. این یک لحظه خیلی کلیدی در زندگی او بود. به جای شکسته شدن، او این فرصت را به خود داد تا تبدیل به راک شود.
یک ماه بعد، او ستاره کمپانی بود و همه چیز رو به راه شد.
او میافزاید:
“مهمترین درسی که گرفتم این بود: قویترین چیزی که میتونستم باشم اینکه خودم باشم.